وقتی یک برادر، هرچند برادر ناتنی، با خواهرش در یک اتاق بخوابد، رابطه جنسی بین آنها دیر یا زود اتفاق می افتد. بوی بدن او، فرم های گرد او هر مردی را به خودارضایی وادار می کند. و عکس های او در گوشی هوشمندش خواهرش را روشن کرد. او مانند یک ستاره مجلات بزرگسالان احساس می کرد. و او می خواست از برادرش برای تجربه تشکر کند. به شیوه زنانه خودش... و برای هر دوی آنها راضی کننده بود.
خواهرش به خاطر دوست پسرش که تصویر شلخته ای از او کشیده بود هیستریک شد - چقدر لاغر و صاف بود. برادرش او را آرام کرد و اندازه کمر و باسن او را اندازه گرفت و به او اطمینان داد که او عالی است! مطمئناً، قدردانی او ناکافی بود - مکیدن خروس برادرش، اما آیا دختر شایسته همدردی نبود؟ وقتی می خواست سرش را از قبل بردارد، اجازه نمی داد - اگر می خواست بزرگ شود، آن را قورت بده. و به نظر می رسید که اسپرم او مورد پسند او بود. حالا همیشه می توانست روی او حساب کند.
♪ من می خواهم به لعنتی ♪