این چیزی است که من در مورد آن صحبت می کنم، الاغ های بزرگ و بدن های آبدار! برای یک مرد با یک ماشین بزرگ، این چیزی است که آنها در مورد آن هستند! یک سیاهپوست، البته، مرد قدرتمندی است، اما پردازش چنین جوجههایی به تنهایی غیرممکن است! من به سختی توانستم یکی از آنها را تحمل کنم، او مرا تا حد مرگ لعنتی کرد!
این ایده خیلی خوبی بود که صاحب کافه همسرش را پشت پیشخوان بگذارد. مشتریان دسته دسته آمدند. بله، همسر نیمفومونی همیشه توجه بیشتری را طلب کرده بود، اما حالا برای تجارت خوب بود. جذابیت های او همیشه در تجارت بود، قهوه و همچنین الکل فروخته می شد و حتی افراد همیشگی خود را داشت. حتی یک باریستا هم می توانست به شهرت برسد اگر شوهرش اهمیتی نمی داد.
سپس یک شماره به من بدهید. بیایید تشخیص دهیم.