دو تلیسه پلیس زن متخلف را دستگیر کردند. به جای اینکه حقوقش را بخوانند، شروع کردند به تکان دادن و مکیدن دیک او. یکی یکی. در آن خفه می شدند. آب دهان. بعد آنها را وادار کردند که بیدمشک هایشان را لیس بزنند و آنها را لعنت کنند. آنها هم دور هم نمی نشستند و هیچ کاری نمی کردند. در حالی که او آنها را کار می کرد و همدیگر را می لیسید. این چیزی است که من به آن می گویم مجری قانون. من خودم بدم نمیآید چنین نیم تنهای داشته باشم.
می بینید که دختر می خواهد ، اما همانطور که من فهمیدم - مادرش اغلب به او اجازه نمی داد به مهمانی برود. لاغر و زیبا، او می خواهد رابطه جنسی داشته باشد و مانند یک بزرگتر از آن خارج شود! و آن مرد دیک بزرگی دارد و مثل یک مرد با آن رفتار می کند. معشوقه کوچولو مشکل داره اما او با ذوق بر دیک خود سوار می شود. من به شما می گویم، او پتانسیل دارد. در پایان، او در الاغ لعنتی می شود! او فقط از حالت خلسه تکان می خورد.
آهاهاهاهاهاها، نظرات حماسی است.